سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه حضور
با سلام ... به وب سایت نشریه حضور خوش آمدید ... تلفن تماس 09198269507

 
تاریخ : شنبه 90/11/1

کبوتر بی قرار دل

فاصله مشهد الرضا تا مسجد النبی و بقیع را با التهاب طی می کند.

گاهی بر بام سقاخانه ی طلایی ماوا می گیرد ،

گاهی بر گنبد خضرا می نشیند و زمانی بر زمین بقیع

اما باز هم آرام نمی شود...

سنگینی لحظه ها را حس می کنی؟!


سخت است باور رفتن رحمت بی پایانی چون تـــــو از میان آدمیان...

تـــــو که بهترین بنده خدا و زیباترین آفریده اویی...

تـــــو که رحمته للعالمینی...

ازوصف مهربانی هایت عاجزم و از شرح دلتنگی خویش در نبودنت...

در هر نمازم به حقانیت رسالت آسمانی ات گواهی می دهم و تو می دانی که چقدر از کوتاهی خویش در به دوش کشیدن پرچم رسالتت شرمسارم...

زمانی که ظلمت وجودم طغیان می کند ، در آخرین لحظات دست نوازشی بر سرم می کشی و باز هم من می مانم و فهم ناچیزم از شناخت تـــــو! از شناخت تـــــو و فرزندانت...

از کریم اهل بیت برایت بگویم؟!

 از شبیه ترین مخلوقات به تـــــو حتی در روزی که به سوی محبوب پر کشید!...

 از غربت مظلومانه اش و از بی انتهایی کرم و بخشندگی اش...

یا از رئوف ترین ضامن آهو که هنوز هم زنجیر این دل سیاه از حلقه های پنجره فولادش گشوده نشده...

نه مرا چگونه توان درک عظمت اقیانوس؟!!

من همان ماهی کوچکم که تشنه قطره آبی است که اگر به لطف تـــــو به او بخشیده شود شاید اندکی از پرده های غفلت چشمانش کنار رود و گام های کوچکش برای یاری فرزند نجات دهنده ات در مسیر صحیح هدایت شود... 

سلام بر تــــو ای آخرین فرستاده خدا در زمین که با آمدنت نعمت بر بندگان خدا تمام شد و دینشان کامل.




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : جمعه 90/10/23

کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.

برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و زیاد زجر نکشد. مردم با سطل روی سر الاغ هر بار خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاکهای روی بدنش را می تکاند وزیر پایش میریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و بیرون آمد.

**نکته:**

مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم:
*اول: اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند.
*دوم: اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود.




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : جمعه 90/10/16

هنگام درس دادن استاد سر کلاس :

(-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-)

وقتی استاد خبر امتحان رو میده :

(o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O)

موقع امتحان:

(←.←) (→.→) (←.←) (→.→) (←.←) (→.→)

وقتی استاد موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری:

(↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓)

وقتی که نمره ها رو میزنن :

(O..O)




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : جمعه 90/10/16

در این مطلب می خواهم پیرامون این موضوع که

چرا "امام خامنه ای"  بگوییم ، بنویسم.


این مطلب رو ابتدا به دو بخش تقسیم می کنیم:

 1) در مقابل احمق ها و کسانی که میگویند چرا امام خامنه ای و فقط می خواهند حرفی زده باشند،وتا به حال حتی 1 دقیقه راجع به این موضوع فکر نکردند.

2)در مقابل کسانی که حقیقت جو هستند وحقیقت را میپذیرند و به دنبال برهان و دلیل عقلی برای آن هستند.

در جواب احمق ها و فقط برای خاموش کردن آنها باید گفت:

جنابعالی به پیش نماز مسجدتان چه می گویید؟

در جواب خواهد گفت:

((امام جماعت))

آنوقت می گوییم آن فردی که شما امام جماعت خطابش میکنید ممکن است حتی یک پسر بچه کم سن و سال باشد یا یک جوان. اما  کسی که رهبر این امت است ،مرجع تقلید است،در راه خدا ریش سفید کرده و ریاضت کشیده، در انقلاب تبعید شده و شکنجه شده است را میگویید چرا بگوییم امام خامنه ای؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!

اما در جواب حقیقت جو ها،مطلبی بسیار مهم است که بر میگردد به دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی.

حکومت امام خمینی(ره) 5 کلمه اصلی (کلید واژه)داشت که حکومت بر این مبنا بود

1)امت     2)امامت     3)مستضعفین     4)مستکبرین     5)عدالت

اما در دوره ی آقای هاشمی ایشان گفتند ما بعد از امام خمینی کسی را امام خطاب نمی کنیم.
این یعنی امام را با تمام  افکار و عقایدش  به خاک و فراموشی سپردیم.
اما تغییراتی که آقای هاشمی در این کلمات ایجاد کرد:

1)ملت     2)رهبر     3)قشر آسیب پذیر     4)قدرت های جهانی     5)توسعه

سیستم امت _ امامتی که امام پیاده کرد یک سیستم بود که در جهان معادل نداشت،به این معنی که در هیچ زبانی برای کلمه امام معادلی وجود ندارد یعنی وقتی می گوییم امام یعنی فرد را شاخص کرده ایم ، شخصی دیگر در کنار این قرار نگرفته اما وقتی می گوییم رهبر یعنی امام خامنه ای را در کنار جرج بوش و هیتلر و……تمام رهبرهای فاسد و غیرفاسد قرار داده ایم و دیگر امام ما و رهبر امت ما شاخص نمی شود از دیگران جدا نمی شود.

همچنین اگر دقت کنیم میبینیم که تمام شبکه های ضد انقلاب "امام خمینی" را "آیت الله خمینی" می گویند زیرا "امام خمینی" و در کل کلمه ی امام ضربه ی سنگینی به آنها وارد میکند و به هیچ قیمتی حاضر نمیشوند بگویند "امام خمینی".

در زمان امام فردی خواست تا 60000 مارک به یک مجله ی غربی بدهد. که یک آگهی با عنوان "امام خمینی" چاپ کند ولی قبول نکردند.

این نشان از این است که کلمه ی "امام" نه فقط برای احترام است بلکه برای مبارزه است برای توسعه اسلام است برای قدرتمند کردن اسلام است.

حال دیگر فرق نمی کند اگر می خواهیم "امام خامنه ای" نگوییم ، بگوییم آقای خامنه ای یا آیت الله خامنه ای و ……

زیرا تفاوت کلمه امام با آقا یا آیت الله در بعد سیاسی مطلب است نه احترامی آن (البته با در نظر گرفتن این نکته که استفاده از کلمه امام  کاملاً امری دینی می شود!).

برای سلامتی

"امام خامنه ای" (مدظله العالی) صلوات

نمونه این مطلب رو هم در اینجا بخونین بد نیست




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : دوشنبه 90/9/21

کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست...

این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند، لایه اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را ــ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی بکار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد شانه و ... شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند و بالاخره، اینکه می بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد.


=====================

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "

چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام . یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌ یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، ‌یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و .... آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟

قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ،‌ آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند  اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، خواندن تو از آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، ‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .

خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .

آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌ گویی که قرآن همین الان
به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است
که به صلیب جهالت کشیدیم.




ارسال توسط نشریه حضور
<   <<   21   22   23   24      >

اسلایدر